کتاب چرا مراقبه میکنیم برگردان کتاب “Why We Meditate” نوشته دنیل گلمن و تسوکه رینپوکه می باشد که توسط بهنام رشیدی ترجمه شده و توسط انتشارات سیوان به چاپ رسیده است.
کتاب چرا مراقبه میکنیم راهنمای عملی و تکان دهنده برای مدیتیشن که پادزهری بسیار ضروری را برای نیروهای استرسی که بسیاری از ما را تحت تأثیر قرار می دهد ارائه می دهد – از نویسنده پرفروش نیویورک تایمز با عنوان «متفکرانه نوشته شده، متقاعدکننده» (USA TODAY) هوش عاطفی و معلم مشهور مدیتیشن، تسوکنی رینپوچه.
همه ما هر از گاهی احساسات منفی را تجربه می کنیم. اما در دنیایی با دیوانگی و فشار به اندازه دنیای ما، مخرب شدن همین احساسات بسیار آسان است. اکنون، با آمیختن سنت شرقی با علم غربی، چرا ما مدیتیشن بدون زحمت به شما کمک میکند تا مدیتیشن را به خوبی درک کنید.
این کتاب راهنما با توصیه های در دسترس و چشم باز مبتنی بر علوم اعصاب پیشگامانه، به شما کمک می کند نه تنها از الگوهای منفی افکار و رفتار رها شوید، بلکه به طور اساسی وجود خود را در آغوش بگیرید. سلامتی، روابط و روح خود را با این کتاب متحول کنید که هم برای مراقبان جدی و هم برای کسانی که تازه وارد این تمرین شده اند عالی است.
فصل اول: آنچه این کتاب به شما ارائه می دهد.
من در فضایی روستایی بزرگ شدم که محبت و توجه زیادی در اطراف آن وجود داشت. من به خوبی به یاد دارم که در دوران کودکی بارها روی دامان پدربزرگم می پرید و از دامان پدربزرگم فرار می کرد، که در یک داگام پیچیده شده بود، یک شنل بزرگ و گرم مراقبه. پدربزرگ من به مدیتیشن و زمزمه کردن مانتراها ادامه می داد در حالی که آزادانه اجازه می داد راسکل بیاید و برود. پدربزرگ من گرما، عشق و آرامش را بدون توجه به آنچه در اطرافش اتفاق میافتد، از خود ساطع میکرد.
من در کاتماندو در تولکو اورگین رینپوچه، استاد مدیتیشن مشهور تبتی، و مادری نپالی که از یک خانواده مراقبهگر تبتی بود، به دنیا آمدم. اجداد مادرم یک پادشاه معروف تبت را تشکیل می دادند که فرزندانش در نوبری، دره ای نپالی در سایه کوه ماناسلو، هشتمین کوه مرتفع جهان، ساکن شدند. دوران کودکی ام را در آن منطقه کوهستانی دورافتاده گذراندم.
هر دو طرف خانوادهام مراقبهگران فداکار و ماهر بودند، از جمله پدرم، مادربزرگ پدرم و پدرش که یکی از مراقبهگران افسانهای زمان خود بود. موفقیت در مدیتیشن به طور کلی به معنای گذراندن مراحل بسیاری از آموزش ذهن و پایدار شدن در خرد و شفقت است. بنابراین من این ممتاز را داشتم که از کودکی در مدیتیشن آموزش ببینم و در یک فضای مراقبه پرورش دهم.
در سیزده سالگی برای آموزش رسمی بودایی به جامعه پناهندگان تبتی در دره کانگرا در شمال هند فرستاده شدم. در آنجا آموزش مدیتیشن را با چندین استاد هنر، از جمله یوگی هایی که در آنجا به صورت انزوا تمرین می کردند، ادامه دادم. و از آن زمان، من خوش شانس بوده ام که با برخی از برجسته ترین استادان مدیتیشن زمان ما به مطالعه ادامه می دهم.
من در اوایل دهه بیستم شروع به تدریس بودیسم کردم و از آن زمان به سراسر جهان سفر کردم و به ده ها هزار دانش آموز در چندین قاره به مدیتیشن آموزش دادم. من همچنین به آموزش خود و کشف دانش علمی مرتبط با علم ذهن ادامه داده ام. من در چندین سمینار ذهن و زندگی شرکت کردم که دالایی لاما با دانشمندان صحبت کرد، و مدیتیشن را در موسسه تحقیقات تابستانی ذهن و زندگی به دانشجویان فارغ التحصیل و فوق دکترا آموزش داده ام.
از همان آغاز مدیتیشن که به آموزش کنجکاوی طبیعی ام میپرداختم، مرا به روانشناسی غربی، زندگی معاصر و چالشهای منحصربهفردی که مردم مدرن با آن روبرو هستند علاقهمند کرد. به عنوان یک معلم دوره گرد، سبک زندگی من به معنای حرکت بی وقفه است. برخلاف بسیاری از معلمان معروف مدیتیشن آسیایی، من ترجیح میدهم به تنهایی و ناشناس سفر کنم، بنابراین میتوانم افراد را به روشهای خودجوش و معتبر مشاهده و با آنها تعامل داشته باشم. من زمان زیادی را در فرودگاه ها، قدم زدن در خیابان های شهرهای سراسر جهان، نشستن در کافی شاپ ها و به طور کلی تماشای مردم گذرانده ام.
من دههها را با متخصصان روانشناسی و علم و با دوستان و دانشآموزان در سراسر جهان گذراندهام و سعی کردهام ذهنیت، مبارزات و فشارهای فرهنگی آنها را درک کنم. من از چندین روان درمانگر بسیار معتبر مانند تارا بنت-گولمن و جان ولوود آموزش هایی دریافت کرده ام. با تارا (همسر دانیل گولمن)، بسیاری از موضوعات روانشناختی، به ویژه الگوهای عاطفی ناکارآمد رایج، مانند احساس محرومیت عاطفی و ترس از رها شدن را که او در کتاب کیمیاگری عاطفی خود و جاهای دیگر درباره آن نوشته است، بررسی کردیم. جان ولوود، یک درمانگر زناشویی و نویسنده، منبع بینش در مورد الگوهای رابطه و همچنین مفهوم «دور زدن معنوی»، تمایل به استفاده از اعمال معنوی، مانند مدیتیشن، برای اجتناب از زخمهای روانشناختی التیامناپذیر و احساسات طاقتفرسا و نگرانکننده بود. من همچنین از صحبت کردن با آنها در مورد زندگی، روابط و تمرین معنوی آنها، چیزهای زیادی از دانش آموزانم آموخته ام.
از این منابع، من هم در مورد روان رنجوری، الگوهای عادتی، و احساسات خودم و دانش آموزانم یاد گرفتم. این موضوع رویکرد تدریس من را روشن کرده است زیرا درک من از چالشهای عاطفی و روانی خاص دانشآموزان مدرن با آن روبرو شده است. به عنوان مثال، چگونه افراد می توانند از مسائل روانی در تمرین معنوی خود پنهان شوند و همچنین قدرت پنهان الگوهای عاطفی ما و جراحت رابطه را احساس کنند. چنین بینش هایی دستورالعمل های ارائه شده در این کتاب را شکل داده است.
رویکرد من به عنوان یک معلم نه تنها از این حساسیت به چالشهای مدرن در حوزههای عاطفی و روانی ناشی میشود، بلکه از وقف ماندن من به امکان دگرگونی و بیداری نیز ناشی میشود. من سعی می کنم به خرد عمیق سنتی که از آن بیرون آمده ام وفادار باشم، اما در عین حال به روز و مبتکر باشم. این به این معنی است که سعی کنید در تعامل مستقیم با دانشآموزان صریح و شفاف باشید و در عین حال به سطوح زیادی از سفتی، زخم و سردرگمی آنها توجه کنید.
هنگامی که برای اولین بار تدریس را شروع کردم، از سبک سنتی تری استفاده کردم، با تمرکز بر تئوری و تأکید بر تمایزهای ظریف از متون سنتی. بیشتر دانشآموزان تحصیلات خوبی داشتند، از نظر فکری معنی را درک میکردند و سؤالات تند میپرسیدند.
من فکر کردم، وای، این مردم واقعا باهوش هستند! آنها باید به سرعت پیشرفت کنند. اما پس از یک دهه یا بیشتر، چیزی کاملاً درست نبود. دانشآموزان در ذهن خود «آن را درک میکردند» اما به نظر میرسید که سال به سال در همان الگوهای عادت احساسی و پرانرژی گیر کردهاند. این چسبندگی مانع از پیشرفت آنها در تمرین مدیتیشن شد.
من شروع به این سوال کردم که آیا رویکردی که سنت من بسیار ارزشمند است واقعاً دانشجویان را به روشی که در نظر گرفته شده بود تحت تأثیر قرار می داد. به این فکر کردم که چرا دانشآموزان در سراسر جهان آموزهها را درک میکنند اما قادر به تجسم آنها و تغییر عمیق نیستند.
من گمان می کردم که کانال های ارتباطی بین ذهن، احساسات و بدن آنها مسدود یا تحت فشار قرار گرفته است. از دیدگاه تبت، همه این کانال ها باید به هم متصل باشند و آزادانه جریان داشته باشند. با این حال، دیدم که دانشآموزانم نمیتوانند درکی را که عقلشان میتواند یکپارچه کنند، زیرا نمیتوانند آنها را در سطح بدن و احساسات هضم کنند. این باعث شد که نحوه آموزش مدیتیشن را تغییر دهم.
اکنون در درجه اول بر درمان و باز کردن کانال بین ذهن و دنیای احساس تمرکز می کنم تا تمام وجود دانش آموز را آماده کنم. تکنیکهایی که در اینجا توضیح داده میشوند منعکسکننده این رویکرد جدید هستند که من در چند دهه گذشته آن را تقویت کردهام. اگرچه آنها از چندین دهه آموزش با اساتید بزرگ مراقبه و تجربه مدیتیشن و تدریس خودم بیرون آمدهاند، اما اینها فقط برای بوداییها یا «مراقبهگران جدی» در نظر گرفته نشدهاند. کاملاً برعکس، آنها به گونه ای طراحی شده اند که به نفع همه و همه باشد.
آنها به تنهایی پادزهرهای روان رنجوری نیستند – آنها راه های عملی برای مقابله با هر نوع افکار و احساسات ناراحت کننده ای که به طور مکرر ما را تحت تأثیر قرار می دهند ارائه می دهند. علاوه بر ترس، اینها می تواند شامل پرخاشگری، حسادت، میل لجام گسیخته و هر مانع دیگری از این قبیل برای آرامش درونی باشد.
من مشتاق به اشتراک گذاری مدیتیشن به روشی هستم که از نظر روانی و عاطفی مرتبط، عملی و قابل دسترس برای افرادی که در دنیای امروز گرفتار شده اند. ما زمان کمی گرانبها برای کار با ذهن و قلب خود داریم، بنابراین تکنیک ها باید اینجا و اکنون برای ما مفید باشند.
دانیل گلمن
من در استاکتون، کالیفرنیا، شهری در حدود نود دقیقه در شرق منطقه خلیج سانفرانسیسکو بزرگ شدم. در آن زمان، من این مکان را به عنوان نورمن راکول، شهری آرام و در آمریکای میانه تجربه کردم. با این حال، اخیراً، استاکتون شهرت بسیار متفاوتی پیدا کرده است: اولین شهری در آمریکا که ورشکست شد، و همچنین محل آزمایشی در اعطای حقوق ماهیانه به شهروندان فقیر- و کانون باندها.
در اوایل کودکی برایم جالب بود که خانههای دوستانم تقریباً هیچ کتابی نداشت، در حالی که خانههای من هزاران کتاب داشت. پدر و مادرم هر دو معلم دانشگاه بودند و برای تحصیل به عنوان بهترین مسیر برای موفقیت زندگی ارزش قائل بودند. همانطور که قبل از من داشتند، من مدرسه را جدی گرفتم و سخت در آن کار کردم.
این باعث شد که وارد کالجی در ساحل شرقی شوم و از آنجا به هاروارد رفتم تا برای دکترا در روانشناسی بالینی تحصیل کنم. اما مسیر تحصیل من زمانی که بورسیه سفر پیش از دکترا به هند دریافت کردم، در آنجا دو سال را صرف مطالعه کردم – همانطور که به حامیان مالی خود گفتم – روانشناسی قوم شناسی یا “مدل های ذهنی آسیایی”، مسیر تحصیلی من به سمت راست رفت. در واقع متوجه شدم که مشغول مطالعه مدیتیشن هستم.
من مدیتیشن را در مقطع کارشناسی شروع کرده بودم و در هند با اشتیاق یک سری استراحت ده روزه را انجام دادم. در آن عقب نشینی ها حالتی از آرامش درونی پیدا کردم و زمانی که به ایالت بازگشتم این تمرین را ادامه دادم. در طول دههها به عنوان یک مراقبه با یک سری معلمان شگفتانگیز مواجه شدهام و امروز خود را شاگرد تسوکنی رینپوچه میبینم.
پایان نامه من در هاروارد در مورد مدیتیشن به عنوان مداخله ای در استرس بود و از آن زمان تاکنون علم تمرین متفکرانه را از نزدیک دنبال کرده ام. مسیر شغلی من را به سمت روزنامه نگاری علمی برد، در نهایت به نیویورک تایمز، جایی که روی میز علمی کار کردم. مهارت اصلی من در این خط از کار، کاوش در آنچه مجلات علمی گزارش میکنند و ترجمه آن یافتهها به گونهای است که افراد عادی بدون هیچ آموزش خاصی بتوانند آن را درک کنند و برایشان جالب باشد.
این باعث شد تا با دوست قدیمی دوران دبیرستانم، ریچارد دیویدسون، که اکنون یک عصب شناس مشهور جهان مستقر در دانشگاه ویسکانسین است، کتابی درباره یافته های علمی مدیتیشن بنویسم. کتاب ما، ویژگیهای تغییر یافته: علم نشان میدهد که مدیتیشن چگونه مغز، بدن و ذهن شما را تغییر میدهد، از معتبرترین مطالعات تمرین مراقبه استفاده میکند. من در سهم خود در این کتاب به آن چاه علم متفکرانه بازگشتهام، و یافتههای آزمایشگاه را مرور میکنم که در مورد شیوههایی صحبت میکند که تسوکنی رینپوچه در هر فصل به اشتراک میگذارد.
آنچه این کتاب به شما ارائه می دهد
ذهن آگاهی در کسب و کار، مدارس، مراکز یوگا، مراکز پزشکی، و فراتر از آن، در گوشه های دوردست جامعه غربی نفوذ کرده است. در حالی که این مهلت از مراقبت های زندگی به طور قابل درک برای بسیاری جذاب است، ذهن آگاهی تنها یکی از ابزارهای متعدد در تمرین عمیق تر مراقبه است. مسیر تمرینی که در این کتاب به تفصیل شرح میدهیم، ذهن آگاهی اولیه را پوشش میدهد، اما بسیار فراتر از آن است.
ما به شما می گوییم بعد از اینکه ذهن آگاهی را شروع کردید، چه کاری انجام دهید – و همچنین در ابتدا چه کاری انجام دهید تا عادات عاطفی عمیقی را که اغلب افراد را به سمت آن سوق می دهد، خلع ید کنید.
این کتاب به شما کمک میکند تا با موانع گستردهای برای تمرکز در زندگی مدرن روبرو شوید – نه فقط تلفنهای همیشه حاضر و برنامههای شلوغ روزافزون ما، بلکه حتی بیشتر از آن، افکار مخرب مانند شک و بدبینی، و عادات احساسی مانند انتقاد از خود که ما را به خود مشغول میکند.
. فصلهای اولیه به خوانندگان کمک میکند تا دو مشکلی را که اغلب مراقبهنگاران مبتدی از آن شکایت دارند برطرف کنند: (1) ذهن من وحشی است، نمیتوانم آرامش پیدا کنم، و (2) نگرانکنندهترین افکار من مدام برمیگردند. در اقتباسی از دستورالعملهای مدیتیشن برای کار با این دو مانع، تسوکنی رینپوچه با «افتادن» شروع میکند، جایی که مراقبهکننده افکار مداوم را قطع میکند، و «دست دادن»، جایی که مراقبهکنندگان یاد میگیرند با مشکلسازترین الگوهای ذهنی خود دوست شوند.
این شیوهها، که معمولاً در دستورالعملهای استاندارد تمرکز حواس وجود ندارند، ارزشمند هستند. بسیاری از کسانی که تمرکز حواس را شروع می کنند، این روش را رها می کنند، ناامید و ناراحت از این که افکاری که سعی داشتند بر آنها غلبه کنند همچنان آنها را آزار می دهد. این کتاب به این موضوع میپردازد که چگونه میتوان با عشق و پذیرش چنین افکاری روبهرو رفتار کرد.
علاوه بر این، چندین روش به اشتراک گذاشته شده در اینجا قبلاً به طور گسترده در دسترس نبوده اند. آنها فقط برای شاگردان رینپوچه آشنا هستند اما تا کنون برای عموم مردم آشنا نیستند.
این کتاب برای شماست:
اگر به فکر شروع مدیتیشن بوده اید و مطمئن نیستید که چرا باید یا چگونه شروع کنید.
اگر در حال مدیتیشن هستید اما تعجب میکنید که چرا یا بعد از پیشرفت چه کاری انجام دهید.
یا اگر قبلاً یک مراقبه متقاعد هستید و میخواهید با دادن این کتاب به کسی که برایتان مهم است کمک کنید.